هنر، شعر، طبیعت
تودر چشم من همچو موجی خروشنده وسرکش وناشکیبا که هر لحظه ات می کشاندبسوئی نسیم هزار آرزوی فریبا
تو موجی تو موجی ودریای حسرت مکانت پریشان رنگین افق هافردا نگاه مه آلوده دیدگانت
تو دائم به خوددر ستیزی تو هرگزنداری سکونی تودائم زخود می گریزی توآن ابرآشفته نیلگونی
چه می شد خدایا...... چه می شداگر ساحلی دور بودم؟ شبی با دوبازوی بگشوده خود ترا می روبودم....ترا می روبودم
نظرات شما عزیزان:
BRAVOOOOOOO
![]()
سلام آقا ارسطو ممنون بهم سرزدی/ وبه خودتم قشنگه دوست من راسی لینکتم کردم/
منتظرتم بازم بهم سر بزن ![]()
آرامش رهایی از طوفان نیست..بلکه آرام زندگی کردن در میان طوفان است..
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]()
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ نويسندگان پيوندها ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]()
![]() |
|||
![]() |